۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

کافی شاپ های تنها


صدایت چه آشناست دوست من
یادگار روزهای با هم بودن
صدای شکسته شبهای شهر
صدای دوستان از قبل
دستان تنهایی من......
اما انگار دیگر نیست صدایی
گوش کن
هنوز صدای دوستان
همهمه ی کافی شاپ های تنها
و همهمه باز
آتش زدن خطی سفید
و چرخاندنش
یادم می آید
هر شامگان

۲ نظر:

ع ل ی ر ض ا گفت...

خوشحالام که وبلاگات را به روز کردهای، حتا با اینکه این دوتا شعر خیلی غمگین هستند. یادم هست که از علاقهات به کافی شاپ میگفتی. از این تکه هم خوشام آمد: «آتش زدن خطی سفید»

ناشناس گفت...

salam mohsen , kojaee ? khabari azat nist? ......Khosrow