۱۳۸۶ آبان ۱۵, سه‌شنبه

بادهای شمال شرقی

هنوز صدای قدم گذاردن بر شن های نرم، گوشم را نوازش میدهد، خورشید هم چنان تابان بروی زمین مینشیند. صدای زوزه همیشگی باد های شمال شرقی خبر از جنگی بی پایان را میدهد. سپاهیان تک به تک به تمامی جزیی از بیابان شده اند. مردان قوی هیکل با چشمان خود، آسمان را می نگرند و قدم به بیابان بی انتها میگذارند. سربازان رژه میروند و نیزه هایشان حرارت خورشید را می شکافد. سواران با اسب های نجیب شرقی با افتخار سپاه را هدایت میکنند. خبر رسیده که دشمنان از دوردست نزدیک و نزدیک تر میشوند. و سربازان محکم تر از همیشه با گام هایی استوار قدم به جلو برمیدارند. فردا آسمان خونین خواهد شد و خورشید رو به زوال خواهد رفت. دستان و صورتک های آغشته به خون برای آزادی ملتشان نشانه تیر و کمان های دشمن قرار خواهد گرفت. فردا دشمن در آتش خود خواهد سوخت. و فرمانده سخن به زبان میگشاید : بشتابید سربازان من، فردا دنیا از آن شما خواهد بود.

بادهای شمال شرقی
با ترسی طنین انداز
بروی چهره خسته جسدهای خفته می وزد

آتش همچنان می سوزاند
دشمن در سکوت به سر میبرد
و هم رزمانم
در آرامش به سر میبرند.

بجنگید همچون آتش
همچنان که
خدای آتش میگفت.
شما فرزندان من هستید.

شما جاویدان خواهید شد
به نام آزادی
با افتخار بمیرید.

۵ نظر:

حسین مکی زاده تفتی گفت...

سلام محسن عزیز
خوشجالم که بالاخره بلاگ سپات رو انتخاب کردی و از شر بلاگ سرویس های فارسی راحت شدی.... پسر! حالا تو آزادی
می خونم بادهای شمال شرقی رو... اسطوره ای کهن رو در نظرها جلوه میده برای مردانی که این روزها تبدیل شده ایم به "مردان بی خطر" مردانی که همه داضشته ها رو از کف دادیم و جز به باد دل خوش نکردیم.
راحت خیانت میکنیم... به سادگی دروغ می گیم و جز بذر نفرت و انزجار در دل ها نمی کاریم.
مردان پوک به قول تی اس الیوت.. مردان پوشالی
......
کاش ای کاش....

Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ناشناس گفت...

سلام داداشي
بادهاي شمال شرقي عالي بود . حس خاصي بهم داد . راستي يه خواهش . هميشه وقتي اسم سپاه جاويدان رو تو يه مطلب ميخونم و ميشنوم دوست دارم بيشتر در موردش بدونم . نميدونم چرا اين مطلب رو هم كه ميخوندم هي اين اسم تو ذهنم بود " سپاه جاويدان " ميشه در موردش يه مطلب بزاري . مرسي داداشي (^_^)

ناشناس گفت...

سلام داش محسن گل ..ميبينم كه بازم گل كاشتي ..آفرين ..دمت گرم ..زيبا بود ..موفق باشي..

ناشناس گفت...

وبلاگ "نجوای غم" با مطلبی تحت عنوان "مصاحبه ای با یک دختر نارسیست" به روز می باشد.